مقوله «اسماء السور» زیر مجموعة مبحث جامع علوم قرآنی و اساس و پیرنگ «نام سورهها» در قرآن کریم و احادیث مأثوره است. به جز نامهای متعارف سورهها در مصاحف متداول، بسیاری از سورهها، یک یا دو، و یا چند نام و عنوان دیگر هم دارند که در مجموع افزون بر دویست و پنجاه مورد است و به لحاظ شکل و مضمون، طیف گستردهای را تشکیل میدهند و در مواردی بستر پدیداری نامهای متعارف سورهها و از جهت سند و مبنا گونهگون و در خور نقد و ارزیابی میباشند. این نبشتار با این آهنگ سامان یافته تا جای خالی پژوهشی آکادمیک درباره دیگر اسامی سورهها ـ تا اندازهای ـ پر گردد و پرسشهای مقدِر یا موجود در این عرصه پاسخ یابد.
نام سورهها، مفاهیم، مبانی، ساختارها.
«سوره، پارهای معیّن است از قرآن با آغاز و فرجامی که دگرگون نمیشود، به نامی ویژه نامبردار است، شامل 3 آیه و بیشتر، که از أسباب نزول یا مقتضیات مفاهیم موزونی که در هر سوره آمده، سرچشمه گرفته است. کمترین مقدار یک سوره، 3 آیه در سورة کوثر و بیشترین شمار آیهها، 286 آیه در سورة بقره ـ که بیش از 95 برابر کمترین سوره از نظر شمارگان آیات ـ است. پارهای معین از قرآن که شامل شماری آیه باشد را سوره نام نهادن، از اصطلاحات خود قرآن است و این نامگذاری نزد عرب، حتّی مشرکان شایع ـ و شناخته ـ بوده است. چون هنگامی که خداوند، عرب ـ و عجم ـ را به مبارزه میخواند و میفرماید: «وَ إنْ کُنتُم فِی رَیْبٍ مِمَّا نَزَّلْنَا عَلَی عَبْدِنَا فَأْتُوا بِسُورَةٍ مِنْ مِثْلِهِ (بقره/23): و اگر در آنچه بر بندة خود نازل کردهایم شک دارید، پس سورهای مانند آن بیاورید»؛[1] «أمْ یَقُولُونَ افْتَرَاهُ قُلْ فَأْتُوا بِسُورَةٍ مِثْلِهِ (یونس/ 38): یا میگویند: «آن را به دروغ بر ساخته است؟» «بگو: سورهای مانند آن بیاورید!»؛ «أمْ یَقُولُونَ افْتَرَاهُ قُلْ فَأْتُوا بِعَشْرِ سُورٍٍ مِثْلِهِ (هود/ 13): یا میگویند «این ]قرآن[ را به دروغ ساخته است. بگو: ده سوره ماننده آن بیاورید!»، طبعاً این مبارزه خواهی در خصوص نامی (سورهای) بوده که موضوع و مقدارش به هنگام تحدِی برای مخاطبان روشن و شناخته بوده و دلیل این سخن آن است که آیههای تحدِی پس از سورههای آغازین نازل شدهاند.» (ابن عاشور، 1/84).
«جمع سوره، سُوَر است بر وزن غُرَف. در شرح قاموس از کراع[1] نقل شده که جمع آن سُور است بر وزن مور. پراکندن قرآن در سورهها، امری توفیقی و ـ با وحی و ـ به دست پیامبر(ص) انجام یافته است و شمارگانشان از همان زمان، 114 سوره با نامهای ویژه بوده است. پدید آورندگان کتابهای سنن از ابن عباس روایت کردهاند که چون آیهای نازل میشد، رسول خدا (ص) میفرمود: «ضَعُوهَا فِی السُّورَةِ الَّتِی یـُذْکَرُ فِیهَا کَذَا: در سورهای که در آن چنین آمده است، بگذاریدش!»، بنابراین سورهها از زمان پیامبر(ص) ، کمِیت معلومی داشته و یاران در هنگام قرائت نماز و عرضة قرآن از آن حضرت میآموختهاند و به گنج خانة خاطر میسپردهاند. (همانجا، 85).
زمخشری دربارة فایدة سوره سوره گشتن قرآن کریم، مینویسد: «بیان به مثابة جنس میتواند در قالب انواع و یا چونان امری بسیط و یگانه ظهور و بروز یابد و پرواضح است که برای خوی تنوع خواه بشر، نوع نوع آمدنش، نیکوتر وخردمندانهتر است». (همانجا، 86؛ زمخشری، 1/97 ـ 98).
«بر سورهها از روزگار نزول وحی، نامهایی نهاده شده است، و هدف از نامگذاری، سهولت مراجعه ومذاکره بوده است. وحدیث ابن عباس از پیامبر(ص) که: أن النبی (ص) ـ إذا نزلت الایة ـ کان یقول: «ضعوها فی السورة التی یذکر فیها کذا: در سورهای که در آن از فلان چیز یاد شده است، بنهیدش»، و نمونه را، سوره بقره که، «السورة التی تذکر فیها البقرة» خوانده میشده است، دلالت بر این نامگذاری دارد، و بر آن باید افزود احادیثی را که صراحتاً از نام موجود، مشهور و متداول سورهها سخن راندهاند. و سودمندی این نامگذاری هنگامی است که نامی بر سوره نهند که اولاً: مایة تمیز و تشخیص آن از دگرسورهها گردد؛ ثانیاً: کلید واژة برجستهای انتخاب شود که چون ظرفی گنجاننده و آینهای شفاف دو مقوله زیر را در خود، جای و برای نگرندگانش بازتاب دهد:
الف: یک، چند یا همة مباحث مهم مطرح در سوره را.
ب: دست کم، یک لایه از طبقات مفاهیم موجود در قرآن را.
شماری از سورهها ـ در حدود 39 سوره ـ در احادیث نبوی و شمار بسیاری در اخبار صحابه و روایات امامان علیهم السِلام به نام موجود، متداول و مشهور خود که نامی تک واژهای (Single Word Name) است، نامیده شدهاند. اما این باور نیز در میان برخی قرآن پژوهان وجود دارد که، اصل نام سورهها، حالت وصفی داشته است و مثلاً میگفتهاند: «السورة التی یذکر فیها کذا» ]به جای سورة کذا[؛ پس از انتشار و عمومیت قرآن ]مکتوب که ظاهراً بعد از تدوین و رواج مصحف امام در زمان عثمان بوده است[، موصول ]و جملة صله به جز نایب فاعل[ را حذف و در جای او مضاف را نشاندهاند و مثلاً در عوض آن که بگویند: «السورة التی تذکر فیها البقرة» میگفتهاند: «سورة ذکر البقرة»؛ سپس، مضاف را هم انداختهاند و مضاف إلیه را جایشنشانده و گفتهاند: «سورة البقرة». یا این که آنان]به طور کلّی[ مضاف را در نظر نگرفته و سوره را به چیزی اضافه کردهاند که در آن ]سوره[ مذکور افتاده است. برای مثال در صحیح بخاری از عایشه نقل شده است که: «لما نزلت الآیات من آخر البقرة… ». درهمین جا، از ابن مسعود روایت شدهاست که گفت: «قرأ رسولالله(ص) النجم» همچنین از ابن عباس آمدهاست که گفت: «رسولالله(ص) سجد بالنجم» کهگامی فراتر رفته، واژة «سورة» را نیز حذف، و به نام سوره، بسنده کردهاند. (ابن عاشور، 90).
متقدِمان، نوعاً اشکالی نمیدیدهاند که یک سوره را به تک واژهای بنامند؛ چنانکه امروزه روز، سورهها را چنینمینامند. بخاری درصحیح خود کتاب فضائل القرآن، بخشی گشودهاست زیرعنوان«باب من لمیر بأساً أنیقول سورة کذا وسورة کذا: بخش معرِفی کسانی کهاشکالی نمیدیدهاند بگویند: ]سورة بقره و[ سورة فلان وسورة بهمان».
بخاری در همین بخش، احادیثی آوردهاست دالّ بر اینکه میگفتهاند:
سوره بقرة، سوره فتح، سوره نساء، سوره فرقان، سوره براءة، که برخیشان، گفته و سخن شخص پیامبر(ص) بوده است. بنابراین، گوینده حق دارد بگوید: «سورة البقرة» یا «السورة التی تذکر فیها البقرة»؛ «سورة النجم»یا «سورة و النجم». سورة النجم را خواندم یا سورة و النجم را، کما اینکه چنین تعبیراتی در حدیث «سجود در سورة نجم» از ابن عباس آمده است.
پیداست که صحابه پارهای از سورهها را به همان نامی نامیدهاند که از پیامبر(ص)، در حافظه داشتهاند. اساس این داوری آن است که نامگذاری برخی سورهها در زمان پیامبر(ص)، امری روشن و بدیهی است؛ ولی در موارد دیگر، صحابه و دیگران، نامورترین نامها را عنوان سورهها قرار دادهاند؛ یعنی اسمهایی که مردم بدانها سورهها را میشناخته و از یکدیگر تمیز میدادهاند.
در تحلیل و توجیه چگونگی و ماهیت نام سورهها، برای نمونه به چند وجه اشاره میکنیم:
1 ـ صفت اختصاصی یک سوره، نام آن شده است؛ مانند «الفاتحة».
2ـ واژهای را که اختصاصاً در یک سوره آمده است، از سوره برگرفتهاند و در جایگاه نام و عنوان سوره بر پیشانی همان سوره ـ در قالب ترکیبی اضافی ـ نشاندهاند؛ که برخی مواردش عبارتند از: 1 ـ «سورة المائدة»، 2 ـ «سورة الاعراف»، 3 ـ «سورة الانفال»، 4 ـ «سورة الحجر»، 5 ـ «سورة النحل»، 6 ـ «سورة الکف»، 7 «سورة طه»، 8 ـ «سورة النمل»، 9 ـ «سورة العنکبوت»، 10 ـ «سورة الروم»، 11 ـ «سورةلقمان»، 12 ـ «سورةیس»،13 ـ «سورةص»،14 ـ «سورةالزمر»، و…
3 ـ واژهای را که در یک سوره، الف) پر و پیمان آمده و دربارة آن در مقایسه با سورههای دیگر، گستردهتر سخن گفته شده است؛ ب) بحثی ویژه دربارة آن مطرح گشته که در سورههای دیگر ـ که همان واژه عیناً (مانند یوسف) یا با اندکی تفاوت (مانند بقره) آمده است ـ چنان بحثی نظیر ندارد، برگرفته و به عنوان نام سوره بر جبین آن نشاندهاند؛ مانند:
الف: «سورة هود» و «سورة ابراهیم». ب: «سورة البقرة» و «سورة یوسف».
4 ـ واژة سوره، مضاف قرار گرفته است برای: الف) عین واژهای که در یک سوره مذکور افتاده؛ ب) شکل دگرگون شدة واژهای که در یک سوره آمده؛ و در هر دو مورد ترکیب اضافی حاصل، عنوان سوره گشته است، مانند:
الف: «سورة التوبة (براءة)»، «سورة ق»، «سورة الطور»، «سورة الواقعة»، «سورة الحاقّة»، «سورة عبس» و…
ب: «سورة التکویر»، «سورة الإنفطار»، «سورة الإنشقاق».
5 ـ برآیند مفهومی و چکیدة یک سوره را برگرفته و عنوان آن سوره قرار دادهاند؛ مانند: «سورة الاخلاص».
صحابه ـ نوعاً ـ نام سورهها را در مصحف نمیگنجاندهاند. آنان برای تشخیص دو سوره از هم، به آیة بسمله که در آغاز هر سوره خوش برنشسته، بسنده میکردهاند و علّتش آن بوده است که خوش نمیداشتند ضمن قرآن چیزی بیاورند که خود، آیهای از قرآن نباشد؛ تا مبادا این توهّم پیش بیاید و به این گمان دامن زده بشود که آنان از پیش خود چیزی به قرآن افزودهاند. (رشید رضا و عبدُه، 1/176).
با وجود این، در الاتقان (سیوطی، 1/176) آمده که سورة بیّنة در مصحف اُبیّ ابن کعب صحابی پیامبر(ص)، زیر عنوان «سورة أهل الکتاب» مضبوط بوده است. این سخن میرساند که سورهها در مصحف این صحابی، نام و نشان داشتهاند و در عصر تابعان با وجود آن که نام سورهها را پیوسته و با نظم و نسق یگانه، در مصاحف مینگاشتند، کسی را سراغ نداریم که بر این کار عیب و ایرادی گرفته باشد.
مازری در شرح برهان، از قاضی ابوبکر باقلانی آورده است که چون مصاحف را مینگاشتند، نام سورهها را با خطّی دیگر مینوشتند تا از قرآن ممتاز باشد. (ابن عاشور، 91).
برخی قرآن پژوهان بر این باورند که همه نام سورهها توقیفیاند و از احادیث نبوی گرفته شدهاند (ألأَبیاری، 1/388؛ سیوطی، الإتقان، 1/166) که قطعاً چنین باوری نادرست است و جستجو و پژوهش نگارنده در جوامع حدیثی فریقَیْن مؤیّد این نادرستی بوده است. برخی نیز بیان میدارند که بس، اسم مشهور سوره، توقیفی است. این سخن نیز کلام استواری نیست و موارد خلافش ـ چه در نامهای مشهور و چه نامشهور ـ مشهود است.
بسیاری از سورهها بیش از یک نام دارند که از آن میان یک نام مقبولتر افتاده و در نسخههای خطی و چاپی متعددی که در شرق و غرب و شمال و جنوب عالم اسلام پدید آمده، بر تارک هر سوره درخشیدن گرفته است. برخی نییز اختلاف و تعدِد نامهای سورهها (مانند توبه و براءة برای سوره نهم) را دلیل بر این میدانند که تسمیة تمام سورهها شاید از عهد پیامبر(ص) نبوده است و در عین حال تأکید میکنند که بیشک عناوین سورهها بسیار قدیمی است و مثلاً عنوان سورة بقره وسورة نور را یوحنای دمشقی نیز نقل کرده است و بنابراین پیش از 750 م (133 ق.)، این سورهها قطعاً به همین نامها بودهاند. (مصاحب، 1/1369).
خاورشناسان نیز، به قرآن و جوانب متعدِدش توجِه ویژهای داشتهاند که برآیند کارشان در روش و نتیجهگیری واجد نکتههای مثبت و منفی است. طبقهبندی جی. دی. پیرسون (Pearson J. D.) دربارة خاستگاه قرآنی نام سورهها را پس از تصحیح و تدارک لغزشها، شمارهگذاری و ترجمة آزاد، برای آشنایی با دیدگاه یکی از خاورشناسان دربارة موضوع این پژوهش، به شرح زیر از نظر میگذرانیم:
1 ـ نامها و عناوین مأخوذ از آیة نخست:
1 ـ 1 ـ بیشتر از نصف سورههای قرآن، نام خود را از کلید واژههایی در آیه نخست یا آیهای نزدیک به آن گرفتهاند. شیوة کار، نامیدن سوره به کلمة ردیف (آخرین واژه آیة اوّل) است که در این سورهها به چشم میخورد: طه، مؤمنون، روم، یس، قمر، واقعة، مزّمّل، قیامة، مطففین، بروج، غاشیة، فجر، بلد، ضحی، قدر، بیّنة، تکاثر، عصر، فیل، قریش، کوثر، کافرون، فلق و ناس.
1 ـ 2 ـ در برخی سورهها آیة نخست، تک واژهای (single word) است که همان به عنوان واژة کلیدی آغازینی، برای سوره تیتر شده است. این سورهها عبارتند از: «رحمان، حاقّة، قارعة».
1 ـ 3 ـ در برخی سورهها، نام سوره، حروف مقطّعة رمزآلودند که آیة نخست همان سوره را تشکیل میدهند. این سورهها عبارتند از: «طه و یس».
1 ـ 4 ـ در دو سوره، حروف مقطّعة رمزآلود که بخشی از آیة نخست و کلیدواژه هستند و در صدر سوره نشستهاند، به عنوان نام سوره انتخاب شدهاند. این دو سوره عبارتند از: «ص و ق».
1 ـ 5 ـ در برخی سورهها، به جای کلمة ردیف، کلیدواژهای دیگر از آیة نخست، نام و عنوان سوره گردیده است؛ مانند این سورهها: «صافّات، نجم، قلم، مرسلات، عبس، تین، عادیات و…».
2 ـ در برخی سورهها، کلیدواژهای از آیة دوم، نام سوره میباشد؛ مانند: «محمّد، حشر، نبأ».
3 ـ در حدود یک سوم از سورهها، کلیدواژهای نام سوره است که در جایی از سوره ـ بجز آیة اول و دوم ـ آمده است و برخی کلید واژهها، یگانه مورد ورودشان
در قرآن، بس، همان سورهای است که به عنوان نام او بر پیشانیاش نشستهاند؛ مانند: سورههای «بقرة، مائدة، أعراف، حجر، نحل، کهف، شعراء و…».
4 ـ بس، در دو سوره که پیرنگ داستانی دارند، و به قصهای واحد پرداختهاند. کلیدواژهی یگانه که نام محور و قهرمان اصلی داستان است، انتخاب و نام سوره گردیده است. این دو سوره عبارتند از: «یوسف و نوح».
5 ـ در برخی سورهها، از میان چند موضوع، یک عنوان را ـ بنابر ملاحظاتی ـ انتخاب کرده و نام سوره قرار دادهاند؛ مانند سورههای: «آل عمران، نساء، یونس، هود، ابراهیم، مریم، حج، احزاب و سبأ».
6 ـ نام برخی سورهها در هیچ جای قرآن نیامده است. بیشتر ین نامها از فعلهایی اقتباس شدهاند که در آغاز ـ میانه و حتی آیههایِِ پایانی ـ سورههایند: «إسراء، مجادلة، ممتحنة، تحریم، تکویر، انفطار و انشقاق».
7 ـ دربارة برخی سورهها میتوانیم جداگانه و مستقل داوری کنیم، مثلاً نام «فاتحة» برای نخستین سورة قرآن بیانگر کارکرد و نقشی است که این سوره در طلیعة کتاب خداوند ایفا میکند و نام سورة «أنبیاء» نمایانگر زمینه و موضوع محوری مطرح در سوره است. و نام سورة «إخلاص» نشانگر جوهرة راستین توحید یعنی پیراستن ظاهر و باطن از غیر و آراستن به گوهر معرفت و عبودیٍت خداوند است که چنین عنوانی، چکیده و برآیند مفهومی این سوره میباشد.
الف) یا کلمهای است در آغاز سوره، مانند: طور، قمر، عصر، مزّمّل و نبأ.
ب) یا کلمهای است در میانة سوره، مانند: حجّ، نور و لقمان.
ج) یا کلمهای است در انتهای سوره، مانند: ماعون، مسد و جمعه.
د) یا کلمهای است برگرفته از موضوعی ـ جالب توجِه ـ در سوره، مانند: بقرة، یوسف، هود. و ابراهیم. (j.d. pearson, 5/41 ).
بسیاری از سورههای قرآن کریم، افزون بر اسامی موجود و متداول، شمار قابل ملاحظهای نام و عنوانِ اغلب غیرمتداول دارند که عددشان در سورههای مختلف، همانند نیست؛ بلکه نوسان و تفاوت دارد و در مجموع از تنوع و چشمانداز جالب توجهی برخوردار است.
شماری از این نامها و عناوین سرچشمة روایی دارند و از برخی دیگر، در روایات، اثری دیده نمیشود و بیشتر زاییدة ذوق، الهام و ذهنیت روشن دانشپژوهان، مفسِران و … بوده است و بر بیش از دویست و پنجاه (250) نام و عنوان بالغ میگردد.
مفاهیم اسماء السور، پیوند منطقی و معناداری با مفاهیم همطبقه و همافق خود در قرآن کریم دارند؛ به گونهای که نام سورهها ـ بدینسان که اکنون برجبین سورهها میدرخشند ـ ، نقش تیترها و عناوینی گویا را، به معنی دقیق کلمه، در بازتاب دادن مفاهیم کلّی مطرح در قرآن کریم، ایفا میکنند. و هر یک برای خود، طبقهای مخصوص دارند که در آن طبقه، ردهبندی میشوند.
1 ـ 1 ـ الحمد از نامهای مشهور بلکه از مشهورترین نامهایِ این سوره است که در أحادیث، فراوان به چشم میخورد. دراحادیث نبوی (مجلسی، 79/242 و 84/98) و در روایتی از امام علی(ع) (همو، 10/106 و 82/19)، امام حسین (ع) (همو، 61/29)، امام باقر (ع) (همو، 73/262)، امام صادق (ع) (همو، 18/358 و 79/53 و 84/107، 239 و 88/377 و 98/310) و امام مهدی (ع) (همو، 53/160)، این نام مذکور افتاده است.
در یک خبر که به حضرت عسکری (ع) نسبت داده شده، سورة فاتحة، به آیه نخست خود: «الحمدلله ربّ العالمین» نامیده شده است.
سیوطی برای این سوره،«بیست وپنج 25) نام برشمردهاست؛ (الاتقان، 1/167 ـ 171) که با اشاره به مأخذی که برای هر اسم ارائه داده است، ذیلاً میآوریم:
1 ـ 2 ـ فاتحة الکتاب، در حدیثی از پیامبر (ص): «و هی فاتحة الکتاب».
1 ـ 3 ـ فاتحة القرآن، نقل از مرسّی با مورد پیشین به معنای «گشاینده و آغازگر کتاب و قرآن».
1 ـ 4 ـ امّ الکتاب، (مجلسی، 86/315).[1]
1 ـ 5 ـ امّ القرآن، هر دو در حدیثی مرفوع از پیامبر (ص) و به معنای «شالوده و اساس کتاب و قرآن».
1 ـ 6 ـ القرآنالعظیم، درحدیثی از پیامبر(ص)، وبه معنای«قرآن بزرگ مقتدر».
1 ـ 7 ـ السبع المثانی، در حدیثی از پیامبر (ص) همراه با اشاره به وجود احادیث فراوان دیگر به معنای «هفتگانة مضاعف».
1 ـ 8 ـ الوافیة، سفیان بن عیینه چنین مینامیدش به معنای «کامل، تمام، تمام عیار، پروپیمان، بیعیب و نقص، درست».
1 ـ 9 ـ الکنز (همانجا، / 122 ـ 123، 170) در حدیثی مرفوع از پیامبر (ص) و به معنای «گنجینه، جواهر، گنج و گوهر و ثروت و مجموعة ارزندة ذخیر شدهای که مایة فخر و مباهات است».
1 ـ 10 ـ الکافیة، بدونذکر مأخذ. به معنای«بس، بسنده، کافی وشایسته ورسا».
1 ـ 11 ـ الأساس، بدون ذکر مأخذ. به معنای «پایه، بنیاد، بنیان و بنلاد و زمینه».
1 ـ 12 ـ النور، بدون ذکر مأخذ. به معنای «روشنی و روشنای، هدایت».
1 ـ 13 ـ سورة الحمد، به صورت ترکیب اضافی بدون ذکر مأخذ. یعنی «سورة ستایش». به این نام که پس از نام مرسوم و معروف سوره (الفاتحة) اهمّ و اَشهر نامهای سوره است، ذیل شماره 1 ـ 1 ـ اشاره و مآخذش را ذکر کردهایم. مأخذ اصلی این نام خود قرآن است یعنی از نخستین آیه سوره گرفته شده است.
1 ـ 14 ـ سورة الشکر، بدون ذکر مأخذ. به مفهوم «سوره سپاس و تشکر و حقشناسی».
1 ـ 15 ـ سورة الحمد الأُولی، بدون ذکر مأخذ. یعنی «نخستین سوره ستایش».
1 ـ 16 ـ سورة الحمد القُصری، بدون ذکر مأخذ. یعنی «کِهین (= کوچکترین) سوره ستایش».
1 ـ 17 ـ الرُقْیَه، در حدیثی از پیامبر (ص) به معنای «طلسم، تعویذ، دفعکنندة چشم زخم، رفع کنندة آفت و بلا، شکنندة بازار ساحری (سحرشکن)».
1 ـ 18 ـ الشِفاء در دو حدیث از جابر بن عبدالله و حدیثی از ابو سعید خدری (سیوطی، الإتقان، 2/1154)، به معنای «تندرستی دادن و از بیماری رهانیدن، دارو، درمان».
1 ـ 19 ـ الشافیة، این نام ـ ظاهراً ـ برگرفته از مدلول احادیث عنوان «الشِفاء» و به معنای علاجکننده، شفابخش، التیام دهنده و رهانندة از بیماری است.
1 ـ 20 ـ سورة الصلاة، بهصورت ترکیباضافی بدونذکر مأخذ. یعنی«سورة نماز».
1 ـ 21 ـ الصلاة، به صورت بسیط در حدیثی قدسی یعنی «نیاز ونیایش ونماز».
1 ـ 22 ـ سورة الدعاء، بدونذکر مأخذ. به معنای«سورة نیاز ونیایش وتقاضا».
1 ـ 23 ـ سورة السؤال، بدون ذکر مأخذ. یعنی «سورة خواهش و طلب و تمنّا».
1 ـ 24 ـ سورة تعلیم المسألة، (= السؤال) بدونذکر مأخذ. یعنی «سورة آموزش خواهش، طلب و تمنّا».
1 ـ 25 ـ سورة المناجاة، بدون ذکر مأخذ. یعنی «سورة رازگویی و درد دل گفتن و راز و نیاز کردن».
1 ـ 26 ـ سورة التفویض، بدون ذکر مأخذ. یعنی «سوره نمایندگی دادن وسپردن و محوّل کردن ـ امور به خداوند ـ ».
چنان که مذکور افتاد، مأخذ همة این نامها ـ خواه آنها که مبنای روایی دارند و خواه نامهایی که فاقد مستند رواییاند ـ الاتقان فی علوم القرآن، نگاشته جلالالدین عبدالرحمان سیوطی است که بیگفتگو، یکی از نامدارترین قرآن پژوهان در طول تاریخ است.
2 ـ 1 ـ الزهراوان (ابنحنبل، 5/249،251، 255، 257؛ دارمی، 846؛ سیوطی، الاتقان، 1/172) (مثنّای الزهراء) با آل عمران، در حدیثی از پیامبر (ص) یعنی «دو درخشان، دو فروزان، دو نورانی و تابان».
2 ـ 2 ـ سنام القرآن، در حدیثی از پیامبر(ص) (ابن حنبل، 26؛ سیوطی، الاتقان، 171؛ ابن عاشور، 201) یعنی «کوهان بلند و برجسته قرآن».
2 ـ 3 ـ ذروة القرآن، در حدیثی از پیامبر (ص) با این تعبیر: «ذروته» که ضمیر متصّل به قرآن باز میگردد. (ابن حنبل، 26؛ سیوطی، الاتقان، 171؛ ابن عاشور، 201) به معنای «قلّه فرازمند قرآن».
2 ـ 4 ـ فسطاط القرآن، در حدیثی مرفوع در مسند الفردوس. (سیوطی، الاتقان، 171) یعنی «خیمه و خرگاه قرآن». ابن عاشور، این نام را به خالد بن معدان که از صحابه بوده نسبت داده است.
2 ـ 5 ـ «السورة التی یذکر فیها البقرة». (طبرسی، مجمع البیان، 7/286) در حدیثی از پیامبر (ص) یعنی «سورهای که در آن «مادینه گاو (= بقرة = فراخ شاخ)» مذکور افتاده است».
3 ـ 1 ـ الزهراوان، با بقرة. (ابن حنبل، 5/249، 251، 255، 257؛ دارِمی، 846؛ سیوطی، ألإتقان، 172) «دو نورانی و تابان، دو درخشان، دو فروزان».
3 ـ 2 ـ طیّبة، روایت سعید بن منصور در سننش از ابی عطّاف که اسم سوره آل عمران را در تورات، چنین شناسانده است؛ (سیوطی، الاتقان، 171 ـ 172) یعنی «خوش، پسندیده، نیک، ممتاز، ارجمند، پاک».
4 ـ 1 ـ النساء الطولی، یعنی «بلندتر ـ سورة ـ زنان». این سوره در کلام پیشینیان «سورة النساء» نامیده شده است. در مصاحف، مکتوبات روایی و کتابهای تفسیر نیز، بدینسان اسم برده شدهاست؛ اما از آنچه که در صحیح بخاری از ابنمسعود نقل شده و ضمن آن سوره طلاق، «سورة النساء القُصْرَی» (کوتاهتر سورة زنان) خوانده شده است، چنین بر میآید که سوره طلاق با این سوره در عنوان نساء مشترک است و این سوره را با عنوان «سورةالنساء الطُّولَی» از سوره طلاق باید تمییز داد.
ابن عاشور پس از بیان این مطلب میافزاید: امّا من صریحاً به چنین نامی بر نخوردهام و از آن آگاهی ندارم. (ابن عاشور، 4/211).
4 ـ 2 ـ النساء الکبری، (مِهین (= بزرگتر) ـ سورة ـ زنان)، در کتاب «بصائر ذوی التمییز» آمده که این سوره، «سورة النساء الکُبْرَی» و در برابر، سوره طلاق، «سورة النساء الصُغْرَی» کِهین (= کوچکتر) سوره زنان) نامیده میشده است. ندیدم که شخص دیگری هم چنین گفته باشد.» (همانجا به نقل از فیروزآبادی در بصائر ذوی التمییز، 169، خبر 16).
5 ـ 1 ـ المنقذة، در حدیثی از پیامبر (ص). (قُرطَبی، 6 /30) به معنای «ناجی، رهایی بخش و رستگارکننده» ابن الفرس گوید: زیرا که صاحب خود را از فرشتگان عذاب میرهاند. (سیوطی، الاتقان، 172؛ طبرسی، مجمعالبیان، 4/794).
5 ـ 2 ـ العقود، بدون ذکر مأخذ. (طبرسی، مجمعالبیان، 4/794؛ سیوطی، الاتقان، 172) به معنای «عهد و میثاقها، معاهدهها، قراردادها، ضمانتها و تعهدنامهها»؛ این واژه در آیه نخست همین سوره، مذکور افتاده است.
7 ـ 1 ـ المیقات به معنای «هنگام وعده و ملاقات».
7 ـ 2 ـ المیثاق به مفهوم «عهد و پیمان استوار».
فیروزآبادی بیان داشته است که این سوره «سورة المیقات» نامیده میشود، چون در آیة «و لمّا جاء موسی لِمیقاتنا… (اعراف/143)» از آمدن موسی به میقات (ملاقاتگه) الهی، سخن رفته است. همچنین این سوره، «سورة المیثاق» خوانده میشود، آیهآیه
از آن روی که در آیه «و إذ أخذ ربّک من بنی آدم من ظهورهم ذرّیتهم وأشهدهم علی أنفسهم ألست بربکم قالوا بلی شهدنا … (اعراف/172)»، از میثاق (عهد و پیمان استوار انسان با خداوند) سخن رفته است. (ابن عاشور، 8/6).
8 ـ 1 ـ سورة بدر، در خبر اصحاب. سعید بن جبیر گوید از ابن عباس دربارة این سوره پرسیدم و بر زبان راندم: «سورة الأنفال؟» ابن عباس گفت: «تلک سورة بدر». این نام از نوع نامیدن سوره به مکانی است که سوره ـ به قولی ـ بالجمله در آن جا نازل گشته است. (سیوطی، الإتقان، 172؛ طبرسی، مجمع البیان، 4/794).
9 ـ 1 ـ براءة، در کثیری از مصحفها و در کلام سلف و… ، این سوره، براءة نامیده شده است. (ابن عاشور، 10/95) که به معنای «اعلام بیزاری» و مراد «سلب مسئولیت و بیاعتبار ساختن پیمان طرف مقابل ـ یعنی مشرکان ـ است.»
ثعلبی، مسنداً (با سند پیوسته) از عایشه از رسول خدا (ص) چنین آورده است:
«ما نزل علیّ القرآن الاّ آیة آیة و حرفاً حرفاً خلا سورةِ البراءة و قل هو الله احد فإنهما نزلتا علیّ و معهما سبعون ألف صفّ من الملائکة کلّ یقول «یا محمد! إستوص بنسبة الله خیراً» ـ قرآن بر من حرف به حرف و آیه به آیه نازل گشت مگر سورة براءة و قل هو الله احد. این دو، درحالی بر من نازل شدند که فرشتگان در هفتاد هزار صف آن دو را همراهی میکردند و هر یک میگفتند. «ای محمّد! به نیکی به توصیف پروردگارت سفارش کن.» (طبرسی، مجمع البیان، 5/4).
در روایتی از امام صادق (ع) میخوانیم: «الأنفال و براءة واحد.» نظیر این خبر از سعید بن مسیّب هم نقل شده است. (همو، همانجا) بر زبان صحابه نیز نام براءة رفته است. در اخباری از ابیّ بن کعب (ابن حنبل، 5/134)، براء بن عازب (بخاری، 4/1586، 1682)، ابن عباس و عثمان بن عفّان (تِرمِذی، 5/272؛ طبرسی، مجمعالبیان، 5/4)، انس بن مالک (تِرمِذی، 275)، عمر (طبرسی، مجمع البیان، 3؛ بخاری، 1852؛ سیوطی، الإتقان، 172)، در قصّه حج گزاردن مردم با ابوبکر و ضمن خبری صحیح که ابوهریره گفته است: «… در میان اهل مِنا علی بن ابی طالب (ع)، براءة را مکرّر اعلام کرد،» (ابن عاشور، 10/95).
در صحیح بخاری، از زید بن ثابت روایت شده است: «آخرین سورهای که فرود آمد، سوره براءة بود.»
بخاری، در کتاب التفسیر صحیح خود، عنوان سوره توبه را، براءة نهاده و نوشته است: «باب تفسیر سورة براءة.» نامیدن سوره توبه به براءة، از گونه نامگذاری یک سوره به نخستین واژه اوست. (همو، همانجا)،
9 ـ 2 ـ الفاضحة، سعید بن جبیر گوید به ابن عباس گفتم: «سورة التوبة» بیدرنگ گفت: «تلک الفاضحة: ـ بله ـ آن رسواگر است. هماره نازل میشد تا آنجا که بیمناک شدیم یکیشان (منافقان) را از قلم نیاندازد و نام ببرد».
این سوره را فاضحه نامند از آن روی که دو چهرگان را با آشکار کردن دو روییشان، مفتضح ساخته است. (طبرسی، مجمع البیان، 5/3؛ بخاری، 4/1852) ابوالشیخ از عکرمة نقل کرده است که عمر گفت: « ـ پیامبر (ص) ـ هنوز از نزول براءة فارغ نشده بود و ما میپنداشتیم]با ادامة نزول[ یک تن از ما باقی نخواهد ماند که دربارة وی چیزی نازل نشود!!!» (طبرسی، مجمع البیان، 4/794؛ سیوطی، الإتقان، 1/172).
9 ـ 3 ـ العذاب، حذیفة بن یمان گوید: سوره توبه خوانندش حال آنکه سوره عذاب است از آن روی که برای عذاب کافران نازل گشت. (طبرسی، مجمع البیان، 5/3؛ سیوطی، همانجا).
9 ـ 4 ـ المُبعثِرة، منسوب به ابن عباس، زیرا که رازهای منافقان را میکاود و زیر و رو میکند.
9 ـ 5 ـ المقشقشة، منسوب به ابن عباس، و به معنای پیراینده، چنینش نامیدند، زیرا کسی را که بدان بگرود ـ و دل بندد ـ از نفاق و شرک ایمن میکند و سالم میدارد و از آن روی که در آن به یکتایی (اخلاص) و پیراستن وجود از غیر خداوند، فراخواندهاند.
9 ـ 6 ـ المُدَمدِمة، از سفیانبن عیینة، به معنای نابودهکننده و ویرانگرِ ـ باطل ـ .
9 ـ 7 ـ الحافرة، از حسن ]بصری[ زیرا دلهای منافقان را میکَنَد و آنچه را پوشاندهاند هویدا میسازد. یادآور میشویم که حسن از تابعان بوده است.
9 ـ 8 ـ المثیرة، از قتادة (تابعی). چون رسواییها و زشتیهایشان را جستجو و آفتابی میکند.
9 ـ 9 ـ المنِقّرة، از عبید بن عمیر نقل شده است. به معنای کاونده چون آنچه را در دل مشرکان است میکاود، «تا سیه روی شود هر که در او غشّ باشد».
9 ـ 10 ـ الکاشفة، به نظر میرسد چنین نامیده شده است چون از اسرار نهفته دو سیمایان مزوّر پرده بر میدارد و رازهای سربه مُهرشان به عالم، سَمَر کند، «وین راز سر به مُهر، به عالم سَمَر شود.» یعنی أسرار منافقان آشکار و نَقل محافل و مجالس میگردد.
9 ـ 11 ـ المُنَکِّلة، به معنای باز دارنده و دور کننده، چون متعمق در آیاتش را از حقپوشی، تزویر و دورویی دور میکند. این عنوان به معنی عقوبتگر و تنبیهگر نیز هست، چون کافران و منافقان را میآزارد و گوشمالی میدهد «گوشمالی بیند از قرآن که اینش پند بس!». (طبرسی، مجمع البیان، 5/3 ـ 4؛ سیوطی، الإتقان، 1/172 ـ 173؛ ابن عاشور، 10/95؛ شحّاته، 184).
16 ـ 1 ـ النِّعَم، این نام را از قَتاده، نقل کردهاند. ابن الفرس در توجیه این نامگذاری گفته است: «چون خداوند در این سوره، نعمتهایش را بر بندگان خود برشمرده است». (سیوطی، الإتقان، 173؛ ابن عاشور، 14/93) حافظ شیرین سخن، به این کلمه، اشارهای لطیف و دلنشین دارد:
«شرح اِنعام تو الحق پر عجایب دفتری است بنده یا رب کی تواند کرد شکر این نِعَم» (حافظ، 283).
17 ـ 1 ـ بنیإسرائیل، این نام در أخباری از امام علی (ع) (مجلسی، 17/281)، امام زینالعابدین علی بن حسین (ع) (همو، 45/166)، امام باقر (ع) (همو، 66/87)، امام صادق(ع) (طبرسی، مجمعالبیان، 6/607)، بیان شدهاست. بهنظر میرسد از عصر صحابه، از سوره با این نام، اسم میبردهاند. (ابن عاشور، 15/5). از عایشه روایت شده است: «کان النبی (ص) لاینام حتی یقرأ الزمر و بنی اسرائیل»: پیامبر (ص) تا زمرو بنی اسرائیل را نمیخواند، سر به بالین نمینهاد». (تِرمِذی، 5/575؛ حاکم نیشابوری، 2/472؛ سیوطی، الإتقان، 1/173).
علت این نامگذاری آن است که در این سوره مطالبی دربارة اوضاع و احوال بنیاسرائیل ذکر شده که در سورهای دگر، نظیر آن مذکور نیفتاده است. این مطالب دربارة چیره شدن گروهی سخت نیرومند ( = آشوریان) و پس از آن تسلّط قوم دیگری (روم)، بر آنان (= بنیاسرائیل) است.
همچنین بخاری در کتاب التفسیر از صحیح خود و ترمذی در ابواب التفسیر سننش، از این سوره با عنوان «بنیاسرائیل» یاد کردهاند. (ابن عاشور، همانجا)
17 ـ 2 ـ سورة سبحان نیز نامیده شده است. (سیوطی، همانجا)[1] زیرا سوره، با این واژه آغاز میشود. این مطلب، در کتاب «بصائر ذوی التمییز» اثر فیروزآبادی، آمده است. (ابن عاشور، همانجا).
18 ـ 1 ـ سورة أصحاب الکهف، این نام در حدیثی از پیامبر (ص) (قُرطَبی، 10/346؛ طبرسی، مجمع البیان، 6/690؛ سیوطی، همانجا؛ ابن عاشور، 15/241)، آمده است. این عنوان، در نهمین آیه همین سوره مذکور افتاده است: «أم حسبت أنّ اصحاب الکهف و الرقیم کانوا من آیاتنا عجبا».
19 ـ 1 ـ سورة کهیعص، ابن عباس، این سوره را چنین نامیده است. همچنین در صحیح بخاری، سوره مریم، چنین نامیده شده است. امّا سیوطی در الاتقان سوره مریم را در شمار سورههایی که بیش از یک نام دارند نیاورده و شاید، علّت آن بوده که این یکی را نام نمیدانسته است. (ابن عاشور، 16/57) این عنوان که از حروف مقطّعه آغازگر بعضی سورههاست، آیة نخست سورة مریم را تشکیل میدهد.
20 ـ 1 ـ سورة الکلیم، این نام را سخاوی در «جمال القراء» آورده است. (سیوطی، همانجا).
20 ـ 2 ـ سورة موسی، این نام را هذلی در «الکامل» ذکر نموده است. (ابن عاشور، 16/179). این نام، هفده بار در سورة «طه» مذکور افتاده است.
23 ـ 1 ـ سورة قد افلح، چنین نامی برای این سوره، بر زبانها رفته و شنیده شده است، (همو، 18/5) چون سوره با همین دو واژه آغاز گشته است.
25 ـ 1 ـ تبارک الفرقان، ادب آموزان تونسی چنین مینامندش، همچنانکه سورة ملک را «تبارک» و «تبارک الملک» مینامند، (همانجا، 313) بدان جهت که با این واژگان آغاز گشتهاند.
25 ـ 2 ـ تبارک الّذی نزّل الفرقان علی عبده[1]، در روایتی از امام رضا (ع). (طبرسی، مجمع البیان، 7/250).
26 ـ 1 ـ سورة طسم (طواسین)، قال رسولالله (ص): «اعطیت طه و طواسین من الواح موسی» بدین اعتبار که، نخستین آیة این سوره «طسم» است. همچنین در روایتی از امام صادق (ع) سوره شعراء، زیر عنوان «طواسین» اسم برده شده است. (همانجا، 286؛ ابن عاشور، 19/89) و در روایتی از امام باقر (ع)، زیر عنوان «طسم». (مجلسی، 66/88). در قرآن، دو سوره با «طسم» شروع میشوند: «شعراء و قصص (28)» و یک سوره با «طس»: «نمل (27)».
26 ـ 2 ـ الجامعة، در أحکام ابن العربی چنین نامیده شده و ابن کثیر و سیوطی آن را به تفسیری که از مالک بن انس روایت شده است، نسبت دادهاند و شاید علّت چنین تسمیهای آن باشد که این سوره نخستین سورهای است که پیامبران صاحب شریعت را تا شریعت حضرت محمّد (ص)، در خود جمع آورده است. (ابن عاشور، 19/106).
27 ـ 1 ـ سورة سلیمان، سیوطی بیذکر راوی و مأخذ، این نام را آورده است. سبب چنین نامگذاری آن است که مطالب گستردهای پیرامون زمامداری سلیمان (ع) در این سوره مذکور افتاده که نظیر آن در سورههای دیگر نیامده است. (همانجا؛ ابن عاشور، همانجا، 215).
32 ـ 1 ـ الم تنزیل، از جابر بن عبدالله روایت شده است: «النبیّ (ص) کان لاینام حتی یقرأ الم تنزیل و …». (همانجا، 201؛ طبرسی، مجمع البیان، 8/508؛ نسائی، 3/124 ـ در روایتی از ابن عباس؛ مجلسی، 82/169 ـ ضمن روایتی از امام صادق(ص) و 84/293 ـ در روایتی از صادقین (ع) ). «الم» آیه نخست این سوره است و «تنزیل»، واژه نخست در آیه دوم آن.
32 ـ 2 ـ الم تنزیل السجدة، در صحیح بخاری از ابو هریره نقل شده است: «کان النبیّ (ص) یقرأ یوم الجمعة فی صلاة الفجر «الم تنزیل السجدة» و …».
یادآوری: آیة اول و دوم سورة سجده چنیناند: «الم 1 تنزیل الکتاب لاریب فیه من ربّ العالمین 2». بخاری در صحیح، از این سوره زیر عنوان «سورة تنزیل السجدة» سخن گفته است. (ابن عاشور، 21/137؛ ابن حنبل، 1/340، 354، 361؛ نسائی، 2/495؛ ابن ماجه، 1/296؛ دارِمی، 851؛ مجلسی، 84/107 و 86/212 و 95/415).
32 ـ 3 ـ سجدة لقمان، چنینش نامیدهاند چون این سوره، سر در پی سوره لقمان دارد و نیز، برای آن که با سوره «حم السجدة» (فصّلت) اشتباه نشود، چنان که سوره «حم السجدة» (فصّلت) را نیز، چون سر بر پی سوره مؤمن (= غافر) داشته است، «سورة سجدة المؤمن» نام دادهاند.
32 ـ 4 ـ المضاجع، سیوطی بیذکر راوی و مأخذ، این نام را آورده است. (سیوطی، الإتقان، 1/173). این نام در شانزدهمین آیه سوره آمده است و به معنی خوابگاهها میباشد.
35 ـ 1 ـ سورة الملائکة، در صحیح بخاری، سنن ترمذی و در بسیاری مصحفها و تفسیرها، چنین آمده است و لاغیر. سیوطی، هر دو نام (مشهور و نامشهور) را برای سوره ذکر کرده است، وجه تسمیة سوره به این نام، آن است که درآغازش از فرشتگان توصیفی کرده است که در سورهای دیگر نظیر آن دیده نمیشود: «الحمدلله فاطر السموات و الأرض جاعل الملائکة رسلاً أولی أجنحةٍ مَثنی و ثُلاث و رُباع یزید فی الخلق ما یشاء إنّ الله علی کل شیءٍ قدیر (فاطر/1): سپاس خدای را که پدید آورندة آسمان و زمین به گونهای بدیع و مبتکرانه است ]و[ فرشتگان را که دارای بالهای دوگانه و سه گانه و چهارگانهاند پیام آورنده قرار داده است. در آفرینش، هر چه بخواهد میافزاید، زیرا خدا بر هر چیزی تواناست». (همو، 22/247؛ سیوطی، الإتقان، 1/174).
36 ـ 1 ـ قلب القرآن، برخی از پیشینیان، این سوره را چنین نامیدهاند که نامی نامشهور است و مبنای آن وصفی بوده که در قول منسوب به پیامبر (ص) از سوره شده است: «إنّ لکلّ شیءٍ قلب، وقلب القرآن یس». این حدیث را ترمذی از أنسبن مالک روایت کرده است. (ابن عاشور، 22/341، سیوطی، همانجا).
36 ـ 2 ـ سورة حبیب النجّار، ابن عاشور گوید: «مصحفی شرقی را دیدم که به سال 1078 ـ به گمانم ـ در بلاد عجم نگاشته، ودر آن چنین نامی برسوره نهاده شده بود. این نام، قهرمان ماجرایی است که با آیه ذیل، فصل دوم وبخش حساس آن آغاز میشود: «وجاء من أقصا المدینة رجلٌ یسعی… (یس/20): و ] در این میان[ مردی از دورترین جای شهر دوان دوان آمد…». این نامگذاری، شگفت و ناآشناست که سندی برایش سراغ نداریم و نسخه بردار این مصحف در بیان نام سورهها، رهی مخالف مشهور نپوییده، مگر در این سوره و در «سوره تین» که «سوره زیتون» نامش نهاده است. (ابن عاشور، همانجا).
37 ـ 1 ـ سورة الذبیح، سیوطی گوید: «در کلام جَعبَری دیدم که سوره صافّات، «سورة الذبیح نامیده شده است.» ولیک اینسخن بهمستندی روایی نیازمنداست. وجه تسمیه سوره به این نام آن است که در سوره (آیه 102 ـ 108)، از ماجرای قربان شدن حضرت اسماعیل (ع) سخن رفته و ذبیح به معنیقربانی است. (همو، 23/81).
38 ـ 1 ـ داود، سیوطی در الإتقان از کتاب جمال القرّاء نگاشته سخاوی، چنین آورده است:«سوره ص، سوره داود نیز خواندهمیشود.»اوبرایاین نامگذاری، سندی ذکر نکرده است. (همو، همانجا، 201؛ سیوطی، الإتقان /178). سبب این نامگذاری به نظر میرسد این باشد که در سوره مزبور از داود و فرزندش سلیمان مکرّراً سخن رفته، و در آیههای 17، 22، 24، 26 و30، آشکارا از او نام برده شده است.
39 ـ 1 ـ سورة الغُرَف، در تفسیر قرطبی درباره وهب بن منبه آمده است که او این سوره را «سورة الغرف» مینامیده است و مفسرانی هم، از یکدیگر و در نهایت از او، این نام را بازگو کردهاند. سبب این نامگذاری آن بوده که واژه «الغرف»[1] با ساختار صرفی جمع مکسّر، بس در این سوره مذکور افتاده است: «لکن الّذین اتّقوا ربّهم لهم غرف من فوقها غرف مبنیّةٌ… (زمر: 20): لیکن کسانی که از پروردگارشان پروا داشتند، برای آنها غرفههایی است که بالای آنها غرفههایی ] دیگر[ بنا شده است…». (ابن عاشور، 23/311؛ سیوطی، الإتقان، 1/174).
40 ـ 1 ـ حم المؤمن، این نام در احادیثی از پیامبر(ص) (ابن عاشور، 24/75)، ابن عباس (مجلسی، 18/383) وامام باقر (ع) (طبرسی، مجمع البیان، 8/798) مذکور افتاده است. سیوطی بیذکر مأخذ، همچنین نام «المؤمن» را برای آن ذکر نموده است. (سیوطی، همانجا).
بخاری در «صحیح» و ترمذی در «الجامع»، همین عنوان را برای سوره نوشتهاند. و سبب چنین نامگذاری آن بوده که در این سوره، قصّة مؤمن آل فرعون مذکور افتاده است: «و قال رجلٌ مؤمن من آل فرعون یکتم ایمانه… (غافر: 28): و مرد مؤمنی از خاندان فرعون ـ که ایمان خود را نهان میداشت ـ گفت:…».
40 ـ 2 ـ سورة الطَّوْل، چنین نامیده شده چون در آغاز سوره آمده است «ذیالطول (غافر:3):] خداوند[ فراخ نعمت»اکنون دیگراین نام از یادها رفته ودانسته نیست مأخذ و راوی این نام چه و که بوده است. (همو، همانجا؛ ابن عاشور، همانجا).
41 ـ 1 ـ السجدة، سیوطی بیذکرمأخذی ایننام را آورده است.(سیوطی، الإتقان، 1/174).برخی برآنند که ایننام، کوتاه شدة «حمالسجدة» است.(ابنعاشور،24/75).
41 ـ 2 ـ حم السجدة، در این نام، «حم» به «السجدة» اضافه شده و در صحیح بخاری و در جامع ترمذی، سوره با همین عنوان نشان دار شده است. این سوره، چنین نامگذاری شده است، تا از سورههایی که با «حم» آغاز شدهاند[1] متمایز گردد، از طریق اشاره به این نکته که در این سوره «حم» دار، یکی از سجدههای قرآن قرار گرفته است. در احادیثی از امام صادق(ع) و امام باقر(ع)، این نام مذکور افتاده است. (ابنعاشور،همانجا؛ مجلسی،36/114، و78/64 و82/169 ـ 170، 174 و86/315).
41 ـ 3 ـ سجدة المؤمن، این نام را کواشی در «التبصرة» آورده است. سبب این نامگذاری، ارادة تشخیص و تمییز سورة فصّلت با نام نامشهور «سجدة»، از سورة «سجدة» ـ که نام مشهور سورة دیگری است ـ بوده است. و با این هدف، کلمة «سجدة» به سورهای که پیش از سورة فصّلت قرار دارد یعنی سورة «المؤمن» ]= غافر[ اضافه شده است. چنانکه سورة «السجدة» را نیز با عنوان «سجدة لقمان» از «سجدة المؤمن» ]= فصّلت[ متمایز ساختهاند، چون که پس از سوره لقمان قرار گرفته است. (ابن عاشور، 24/228) و خلاصه آن که با عنوان «سجدة المؤمن»، خواستهاند بگویند سوره سجدهای که سر درپی سوره مؤمن دارد، یعنی سوره فصّلت؛ و با عنوان «سجدة لقمان» در جای دیگر، خواستهاند بگویند سوره سجدهای که سر در پی سوره لقمان دارد. یعنی سوره سجدة (نام مشهور و مرسوم سوره).
41 ـ 4 ـ سورةالمصابیح، این نام از کواشی نقل شده وسبب نامگذاری، آن بوده که در سوره آمدهاست: «… و زیّنا السماء الدنیا بمصابیح… (فصّلت: 12):… و آسمان دنیا را به چراغها آذین کردیم…». (همو، همانجا، 227؛ سیوطی، الإتقان، 1/174).
41 ـ 5 ـ سورة الأقوات، این نام نیز از کواشی نقل شده و سبب نامگذاری آن بوده که در سوره آمده است: «… خلق الأرض فی یومین… و بارک فیها و قدّر فیها أقواتَها فی أربعة أیّامٍ سواءً للسّائلین (فصّلت: 9 ـ 10):… زمین را در دو هنگام (= دوره) آفرید… و در آن خیر فراوان نهاد، و مواد خوردنی (رزق و روزیهای) آن را در چهار روز (= مرحله زمانی) اندازهگیری کرد ] که[ برای خواهندگان درست ]ومتناسب با نیازهایشان[ است». (ابن عاشور، 24/227).
42 ـ 1 ـ سورة حم عسق، سوره نزد پیشینیان بدین نام شهره بوده است. بخاری در «کتاب التفسیر» وترمذی در«الجامع» بدینسان سورهرا نشاندار کردهاند؛ وبدینسان
در شماری از تفسیرها و بسیاری مصحفها نامیده شده است (همو، 25/23) و از نوع نامیدن یک سوره به حروف مقطّعه مطلع آن میباشد.
42 ـ 2 ـ سورة عسق، با هدف «کوتاهگویی و کوتاهنویسی»، سوره را با نادیده گرفتن «حم» در آغاز آن، با حروف باقیمانده نامدار کردهاند. سیوطی در الإتقان سوره شوری را در ردیف سورههایی که بیش از یک نام دارند، نیاورده است. و اساساً از پیامبر (ص) نیز، در نامگذاری این سوره، سخنی بازگو نشده است. (همانجا).
43 ـ 1 ـ حم الزخرف، با اضافة کلمة (حم) به زخرف که در روایتی از امامباقر (ع) آمده سوره نامی دیگر یافته است. و بخاری نیز در صحیحش، سوره را این چنین نام نهاده است. (ابن عاشور، 25/157؛ طبرسی، مجمع البیان، 9/59).
44 ـ 1 ـ حم الدخان، در دو حدیث جدا که از پیامبر (ص) روایت شده است، این نام دیده میشود. (مجلسی، 86/320 و 95/415) همچنین در خبر مسندی از عبدالله بن عتبة بن مسعود چنین نقل شده است: «أنّ رسول الله (ص) قرأ فی صلاة المغرب بـ «حم الدخان»: رسول خدا (ص) در نماز شامگاه نخست، به ـ سوره ـ «حم الدخان» مترنّم گشت» (نسائی، 2/509).
45 ـ 1 ـ حم الجاثیة، با اضافة کلمة «حم» به الجاثیة، همراه شدن کلمة «الجاثیة» با «ال تعریف» ـ با آن که در اصل از «ال» تهی میباشد ـ با هدف نکوسازی اضافه بوده و تقدیر آن چنین است: «سورة هذه الکلمة»، یعنی سورهای که این واژه در او مذکور افتاده است. و این معرفه سازی را فایدتی جز این نباشد. (ابنعاشور، 25/323).
45 ـ 2 ـ الشریعة، این نام را کرمانی در (العجائب) آورده است، (سیوطی، الإتقان، 1/174) و سبب چنین نامگذاری آن بوده، که در سوره آمده است: «ثمّ جعلناک علی شریعةٍ من الأمر فاتّبعها و لا تتّبع أهواء الّذین لایعلمون (جاثیة: 18): سپس تو را در طریقه آیینی ] که ناشی[ از امر ] خداست[ نهادیم. پس آن را پیروی کن و هوسهای کسانی را که نمیدانند پیروی مکن.» این لفظ ـ شریعة ـ در جای دیگری از قرآن نیامده است. (ابن عاشور، همانجا).
45 ـ 3 ـ الدهر، این نام را نیز کرمانی در (العجائب) آورده است. (سیوطی، همانجا). سبب این نامگذاری، ورود واژة دهر در این سوره میتواند باشد: «و قالوا ما هی إلاّ حیاتنا الدنیا نموت و نحیا و ما یهلکنا إلاّ الدّهر و ما لهم بذلک من علم إن هم إلاّ یظُنّون (جاثیة: 24): و گفتند: «غیر از زندگانی دنیای ما] چیز دیگری[ نیست؛ میمیریم و زنده میشویم، و ما را جز طبیعت هلاک نمیکند.» و] لی[ به این ] مطلب[ دانشی ندارند ] و[ جز گمان نمیپرورند.» واژة دهر نه تنها در دیگر سورههایی که چون سورة جاثیة ـ با (حم) شروع شدهاند، وجود ندارد، (ابن عاشور، همانجا) بلکه در سرتاسر قرآن دو بار رخ نموده است، که دوم بار در سوره «إنسان» آمده و از قضا، نامی دیگر برای این سوره هم، گشته است.
47 ـ 1 ـ سورة القتال، (سیوطی، الإتقان،1/174) سبب ایننامگذاری آن باشد که در سوره، مشروعیت کارزار بیان گشته و بالاتر آن که واژه «القتال» در آیه بیستم، مذکور افتاده است. و اساساً مقصود از سورهای که «… صریح نازل شد و در آن نام کارزار (= القتال) آمد…» (محمّد:20)، همین سوره میباشد، بنابراین نام «سورة القتال» برای سوره محمّد، نوعی نامگذاری قرآنی است (ابن عاشور، 26/71).
اکنون آیة بیستم سورة محمّد: «و یقول الّذین آمنوا لولا نُزِّلَت سورةٌ فإذا أنزِلت سورةٌ محکمةٌ و ذُکِر فیها القتال رأیت الذین فی قلوبهم مرض ینظرون الیک نظر المغشیّ علیه مِن الموت فأولی لهم » و کسانی که ایمان آوردهاند میگویند: « چرا سورهای ]درباره کارزار[ نازل نمیشود؟» امّا چون سورهای صریح نازل شود و در آن نام کارزار بیاید، آنان که در دلهایشان مرضی هست، مانند کسی که به حال بیهوشی مرگ افتاده به تو مینگرند و همان سزاوارشان است.»
47 ـ 2 ـ در بیشتر روایات صحیح بخاری که از این سوره نام برده شده، از آن زیر عنوان سورة الّذین کفروا یاد شده است. (همانجا).
48 ـ 1 ـ إنّا فتحنا، در روایتی منسوب به حضرت صادق (ع)، این نام به چشم میخورد. (طبرسی، مجمعالبیان، 9/165). مولانا، در اقتباس ظریف و تلمیح لطیفی، این عنوان را در شعر خود برنشانده است:
«ای یوسف خوشنام ما، خوش میروی بر بام ما «انّا فتحنا» الصّلا، باز آ ز بام، از در درآ!» (مولوی، گزیدة غزلیات شمس، 14).
50 ـ 1 ـ ق و القرآن المجید، در این عنوان، سوره به آیه نخست خود نامیده شده و ضمن احادیثی از پیامبر (ص) (طبرسی، مجمع البیان، 10/791) ،أبا واقد لیثی (ابو داود، 1/363؛ دار قُطنی، 1/46) و جابر بن سمرة (ابن عاشور، 26/273) مذکور افتاده است.
50 ـ 2 ـ سورة الباسقات، این نام را سیوطی در الإتقان بیان داشته و آن را به کسی نسبت نداده است. (سیوطی، الإتقان، 1/174). در توجیه این نامگذاری توان گفت که واژة «الباسقات» صفت موصوف محذوف است، یعنی: «سورة النخل الباسقات» که اشاره دارد به: «و النخلَ باسقاتٍ لها طلعٌ نضیدٌ (ق: 10): و درختان تناور خرما که خوشههای روی هم چیده دارند ] را رویاندیم [» . بنابراین «باسقات» به معنای «تناوران بلند بالا» میباشد. (ابن عاشور، 26/273 ـ 274).
51 ـ 1 ـ و الذاریات، در این جا، سوره به دو واژهای که در آغازش بر نشستهاند، نامیده شده است. این عنوان را بخاری در «کتاب التفسیر» از صحیحش، ابن عطیه در تفسیرش، کواشی در تلخیص التفسیر و قرطبی در تفسیر خود آوردهاند. (همانجا، 335).
52 ـ 1 ـ والطور، در این وجه، سوره به دو واژة آغازینی خود نامیده شدهاست: «و الطور (طور: 1): سوگند به طور!». این عنوان، در بخش تفسیر صحیح بخاری، به مثابة نام این سوره مذکور افتاده است. (ابن عاشور، 27/35).
53 ـ 1 ـ و النجم، در خبری از ابن عباس (دار قُطنی، 1/409) و در روایتی از حضرت صادق (ع) (طبرسی، مجمعالبیان، 9/258) در بخش تفسیر صحیح بخاری و در جامع ترمذی این عنوان به چشم میخورد. در مصحفها و تفسیرها هر دو وجه (النجم، و النجم) آمده است که اوّلی (النجم)، از نوع نامیدن سوره به لفظی است که در طلیعهاش آمده است و دومی (و النجم) عبارت است از حکایت عین لفظی که در آغاز سوره رخنمایی کرده است.
53 ـ 2 ـ و النجمِ إذا هَوَی، چنانکه در حدیث زید بن ثابت در صحیحین آمده است که پیامبر (ص) «قرأ و النجم إذا هوی فلم یسجده». با این همه باید گفت که همه اینها یک اسم است با گسترهای فراخ. و اصولاً این سوره، از سورههایی که بیش از یک اسم دارند شمرده نمیشود. (ابن عاشور، 27/87).
54 ـ 1 ـ إقتربت، که سوره به نخستین واژة خود، نامیده شده است. (همانجا، 165؛ سیوطی، الإتقان، 1/174؛ ابو داود، 2/117؛ مجلسی، 84/239 ـ خبر چهل و نهم به نقل از باقرین (ع) و 90/273 ـ که روایتی است از امام صادق (ع) ).
54 ـ 2 ـ سورة إقتربت الساعة، در میان پیشینیان، چنین نامبردار بوده است. از آن جمله، در روایتی از حضرت صادق(ع) (طبرسی، مجمعالبیان، 9/279) و بخاری که در کتاب التفسیر این عبارت را، عنوان سوره قرار دادهاست. (ابن عاشور، 27/165).
54 ـ 3 ـ اقتربت الساعة و انشقَّ القمر، که ضمن آن، سوره به نخستین آیهاش، نامیده شده است. این نام در خبری از ابا واقد لیثی در پاسخ به پرسش عمر از او که پیامبر (ص)، در عید قربان و عید فطر چه سورههایی را تلاوت میکرد، آمده است. (ابوداود، 1/683؛ دار قطنی، 1/46).
55 ـ 1 ـ عروس القرآن، بیهقی در شعب الإیمان از علی (ع)، از پیامبر (ص) چنین روایت کرده است: «لکلّ شیءٍ عروس و عروس القرآن سورة الرحمان: همه چیز را، عروسی است و عروس ـ سَو گُلی ـ قرآن، سوره رحمان است». دور نیست که این عنوان برای ستایش از سوره بوده باشد و نامی برای آن نباشد. (ابن عاشور، 27/227؛ سیوطی، الإتقان، 1/174).
56 ـ 1 ـ إذا وقعت، ضمن خبری از ابن مسعود آمده است (ابوداود، 2/117)؛ که در آن، این سوره به دو واژة برنشسته در مطلع خود، نامیده شده است.
این سوره از دوران صحابه، به همین نام نامبردار بوده است. (ابن عاشور، 27/279). و آن را، نامی دیگر نباشد.
- آلوسی بغدادی، محمود؛ روح المعانی فی تفسیر القرآن العظیم و السبع المثانی، بیروت، دارالفکر، 1417 هـ .
- أنیس، ابراهیم ـ ودیگران ـ ؛المعجمالوسیط، چاپدوم، تهران،انتشارات ناصرخسرو، بیتا.
- إبن أنس، مالک؛ المًوطَّأ ]در مجموعه الکتب الستة[ تحقیق: محمود فؤاد عبدالباقی، استانبول، Yayinlari Cagri ، 1401 ق / 1981 (= Ano Domini = بعد از میلاد مسیح (ع) = میلادی). A. D. .
- ابن حنبل، احمد؛ مسند احمد بن حنبل ]در مجموعه الکتب الستة[ با همان مشخصات کتابشناسی که در بخش منابع عربی، شماره (2) آوردهایم (= همان).
- ابن عاشور، محمّد طاهر؛ التحریر و التنویر، تونس، الدار التونسیة للنشر، بیتا.
- ابن عطیّه اندلسی، المحرّر الوجیز فی تفسیر الکتاب العزیز، چاپ اول، بیروت، دارالکتب العلمیة، 1413 هـ .
- ابن ماجه، محمّدبن یزید قزوینی؛ سنن ابنماجه ]در مجموعه الکتب الستة[، همان.
- ابوحیّان اندلسی، محمّد بن یوسف؛ البحر المحیط، ریاض، مکتبة النصر الحدیثه، بیتا.
- ابوداود، سلیمانبن أشعث سجستانیأزْدی؛ سنن ابیداود ]درمجموعه الکتبالستة[، همان.
- بخاری، محمّد بن اسماعیل؛ «الجامع الصحیح» المعروف بـ «صحیح البخاری»، چاپ چهارم، بیروت ـ دمشق، دار ابن کثیر و دار الیمامة، 1410 ق / 1990 A. D. ]نیز طبع بیروت، دارالفکر، بیتا[.
- بَعْلبَکی ، منیر ؛ موسوعة المورد العربیة ، چاپ اوّل، بیروت، دار العلم للمَلایین، 1990 A. D. .
- تِرمِذی، محمّدبن عیسی بن سَوْرَة؛ سنن التِرمِذی ]در مجموعه الکتب الستة[، همان.
الجُرّ، خلیل؛ فرهنگ لاروس، ترجمه حمیدخلیلیان، چاپاول، امیرکبیر، تهران، 1365 ش.
- حافظ شیرازی، شمس الدین محمّد، دیوان خواجه حافظ شیرازی، به اهتمام ابوالقاسم اَنجوی شیرازی، چاپ پنجم، تهران، سازمان انتشارات جاویدان، بیتا.
- حاکم نیشابوری. ابوعبدالله محمّد؛ المستدرک علی الصحیحین، چاپ اوّل، بیروت، دارالکتب العلمیة، 1411 ق / 1990 A. D. .
- دار قُطنی، ابو الحسن علی بن عمر؛ سنن الدار قُطنی، بیروت، دارالمعرفة، بیتا.
- دارمی، ابو محمّد عبدالله؛ «المسند» المعروف بـ «سنن الدرامی» ]در مجموعه الکتب الستة، ج 19[، همان.
- رازی، فخر (فخرالدین) محمد بن عمر بن حسین؛ «التفسیر الکبیر» (= مفاتیح الغیب)، چاپ سوم، بیروت، دار إحیاء التراث العربی، بیتا.
- زمخشری، محمود بن عمر؛ الکشاف عن حقائق غوامض التنزیل و عیون الأقاویل فی وجوه التأویل، چاپ اوّل، قم، مکتب الإعلام الإسلامی، 1414 ق.
- سخاوی، علی بن محمّد؛ جمال القُرّاء و کمال الإقراء، چاپ اوّل، بیروت، دار البلاغة، 1413 ق .
- سیوطی، جلالالدین عبدالرحمان؛ الإتقان فی علوم القرآن، تحقیق مصطفی دیب البغا، چاپ اوّل، دمشق ـ بیروت، دار ابن کثیر، 1407 ق / 1987 A. D. .
- ـــــــــــــــــــــــــــ ؛ الدرّالمنثور فی التفسیر بالمأثور، قم، مکتبة آیةالله العظمی المرعشی النجفی، 1404 ق.
- شحّاته عبدالله محمود؛ درآمدی به تحقیق در اهداف و مقاصد سورههای قرآن کریم، نگارش محمدباقر حجّتی، چاپ اوّل، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، تهران، 1369 ش.
- شریعتی، علی؛ کویر، بیجا، بینا، بیتا.
- طبرسی، فضل بن حسن؛ جوامع الجامع فی تفسیر القرآن المجید، چاپ دوم، بیروت، دارالاضواء، 1412 ق / 1992 A. D. .
- ــــــــــــــــــــ ؛ مجمع البیان لعلوم القرآن، چاپ دوم، بیروت، دارالمعرفة، 1408 ق / 1988 A. D. .
- طبری، محمد بن جریر بن یزید؛ جامع البیان فی تفسیر القرآن، بیروت، دارالمعرفة، 1409 ق / 1989 A. D. .
- قُرْطَبی، محمد بن احمد؛ الجامع لِأحکام القرآن، بیجا، بینا، بیتا.
- کلینی رازی، محمد بن یعقوب بن إسحاق؛ الأصول من الکافی، به اهتمام علی اکبر غفاری، چاپ چهارم، تهران، دارالکتب الاسلامیة، 1365 ش.
- مجلسی، محمدباقر؛ بحارالأنوار، چاپدوم، بیروت، مؤسسةالوفاء،1403ق/ 1983 A. D..
- مسلم بن حجّاج نیشابوری؛ صحیح مسلم ]در مجموعه الکتب الستة[، همان.
- مولوی (مولانا) جلال الدین محمد، گزیدة غزلیات شمس، به کوشش محمدرضا شفیعی کدکنی، چاپ چهارم، تهران، شرکت سهامی کتابهای جیبی، 1362 ش.
- نَسائی، احمد بن شعیب؛ سنن النسائی، چاپ اوّل، بیروت، دراالمعرفة، 1411 ق / 1991A. D. .
- نهجالبلاغة، ترجمة جعفر شهیدی، چاپ دوم، انتشارات آموزش انقلاب اسلامی، تهران، 1368 ش.
- J. d. pearson The Encyclopedia of Islam, E. j. brill, Leiden, The Netherlands.
* ـ این نوشتار، برگرفته از پایاننامة دکتری نگارنده با عنوان «طبقهبندی عناوین و وجه تسمیة سورههای قرآن کریم» است.
[1] ـ برگردان اکثر آیات از ترجمه استاد محمد مهدی فولادوند است؛ با اندکی تصرف.
[1] ـ لقب علی بن حسن هنائی.
[1] ـ در این مأخذ، این نام به امام صادق (ع) نسبت داده شده است.
[1] ـ بدون آنکه از راوی یا مأخذ این نام، یاد کند.
[1] ـ از آیة نخست سورة فرقان گرفته شده است.
[1] ـ «غُرفه» که جمع آن «غُرَف» است، به معنای «خانههای بلند مرتبه رفیع» به مَثَل: برج و آپارتمان میباشد.
[1] ـ در سرتاسر قرآن کریم، در آیه نخستِ 7 سوره، «حم» به چشم میخورد. این سورهها عبارتند از: «غافر، فصّلت، شوری، زخرف، دخان، جاثیه و احقاف». در همه این سورهها، «حم» خود به تنهایی یک آیة تمام است.